loading...
داستانک و داستان کوتاه
نیما بازدید : 168 پنجشنبه 14 دی 1391 نظرات (0)

 

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد

 

وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

 

مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم

 

سپس دزد اسلحه را....

 

به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت

 

او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

 

مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 23
  • بازدید کلی : 625